مکان نما چشمک میزنه و من خیره شدم به صفحه ی مانیتور..

حرفی برای گفتن هست؟

درست مثل یه خوابه .. یه وهم

چشم باز میکنی میبینی اصلا قصه یه چیز دیگس..

امروز در این نقطه از زمان و مکان ایستاده ام با ذهنی خالی و میپرسم

من کجام؟ اینجا کجاست؟ من کی ام؟

نه انگار ذهنم کاملا خالی نیست...

من فقط گذشته ام رو بیاد ندارم